بازوچه

لغت نامه دهخدا

بازوچه.[ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) اعضای فرعی لاله دریایی. در تمام طول بازوی لاله دریایی و در هر طرف آن شاخه های ساده تر و کوچکتری قراردارند به اسم بازوچه. ( از جانورشناسی عمومی ج 1 ص 248 ).

فرهنگ فارسی

اعضای فرعی لاله دریایی

دانشنامه عمومی

در جانورشناسی، شاخک یا دواله یا بازوچه ( به انگلیسی: Tentacle ) عضوی انعطاف پذیر، متحرک و کشیده است که در برخی از گونه های جانوران، و بیشتر بی مهرگان وجود دارد. در آناتومی جانوری، شاخک ها معمولاً یک یا چند جفت هستند. از نظر آناتومی، شاخک های جانوران عمدتاً مانند آب ایستاهای عضلانی عمل می کنند. بیشتر اشکال شاخک ها برای گرفتن و تغذیه استفاده می شود. بسیاری از آن ها اندام های حسی هستند که به طور متفاوتی پذیرای لمس، بینایی، یا بو یا مزه غذاها یا تهدیدهای خاص هستند. نمونه هایی از این شاخک ها ساقه چشم انواع حلزون ها هستند. برخی از انواع شاخک ها هم عملکرد حسی و هم عملکرد دستی دارند.
شاخک شبیه به مژک است، اما مژک عضوی است که معمولاً بدون قدرت، اندازه، انعطاف پذیری یا حساسیت شاخک است. ملوانک مژک دارد اما ماهی مرکب شاخک دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم