خواستگاری کردن

لغت نامه دهخدا

خواستگاری کردن. [ خوا / خا ک َ دَ ] ( مص مرکب ) طلب نامزدی کردن برای زناشوئی و عروسی. ( ناظم الاطباء ). طلب عروسی و زناشویی از دختری کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ). خواستگاری نمودن.

فرهنگ فارسی

طلب نامزدی کردن برای زناشوئی و عروسی طلب عروسی و زناشویی از دختران کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم