لغت نامه دهخدا
بغت. [ ب َ ] ( ع مص ) ناگاه آمدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). ناگاه درآمدن کسی را. ( از ناظم الاطباء ). || مرگ ناگهان کسی را فرا گرفتن. ناگهان مردن و فعل آن بصورت مجهول آید. ( از دزی ج 1 ص 101 ).
بغة. [ ب ُغ ْ غ َ ] ( ع اِ ) مؤنث بغ. شتر ماده ریزه. ( منتهی الارب ). در تداول دهقانان گاو نر. ( یادداشت لغتنامه ).