لغت نامه دهخدا
برکوه. [ ب َ ] ( اِخ ) شهری است که ابرقوه معرب آن است. ( انجمن آرا ). نام شهری است از عراق که آنرا ابرقو گویند. ( برهان ).
برکوه. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. جلگه و معتدل است. سکنه 448تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است. شغل زراعت. راه مالرو. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9 ).