بامشاد

لغت نامه دهخدا

بامشاد. ( اِخ ) نام خنیاگری درزمان خسروپرویز. ( یادداشت مؤلف ). نام مطربی است که او نیز مانند باربد عدیل و نظیر نداشته. ( برهان قاطع ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ شعوری ) ( هفت قلزم )( از انجمن آرای ناصری ). مطربی است ، وجه تسمیه آنکه بامداد چنان می نواخت و می خواند که همه کس را شاد میکرد. ( فرهنگ رشیدی ). مطربی بوده از امثال باربد. ( آنندراج ). مطربی در قدیم که در نواختن مشهور بوده. ( فرهنگ نظام ). نام نوازنده ای معروف. ( ناظم الاطباء ). از موسیقیدانان و مطربان زمان خسرو پرویز ساسانی بوده است اما احوال این خنیاگر چنانکه باید روشن نیست. ( از فهرست اعلام دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی ) :
بلبل باغی به باغ دوش نوائی بزد
خوبتر از باربد، نیکتر از بامشاد.منوچهری.|| ظاهراً نام آهنگی نیز هست بمناسبت نام خود آهنگساز. بامزد. آهنگ موسیقی. ( لغت نامه ذیل آهنگ ).

فرهنگ فارسی

نوازنده بزرگ در عهد ساسانیان : [ بلبلی باغی بباغ دوش نوایی بزد خوبتر از باربد نیکتر از بامشاد .] ( منوچهری )

فرهنگ اسم ها

اسم: بامشاد (پسر) (اوستایی، فارسی) (تلفظ: bāmšād) (فارسی: بامشاد) (انگلیسی: bamshad)
معنی: شکوهمند، شاد، ( در اعلام ) نام نوازنده بزرگ در عهد ساسانیان، ( اَعلام ) نام نوازنده ای بزرگ در عهد ساسانیان، نام یکی از موسیقیدانان معروف در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال زندگی فال زندگی فال قهوه فال قهوه فال درخت فال درخت