بحاث

لغت نامه دهخدا

بحاث. [ ب َح ْ حا ] ( ع ص ) بسیار بحث کننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خبرجوینده. ( مهذب الاسماء ). و رجوع به بحث شود.
بحاث. [ ب َح ْ حا ] ( اِخ ) نام مردی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). نام یکی از صحابه است که در غزوه بدر حضور داشته. برخی او را نجات نوشته اند. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ).

فرهنگ عمید

بسیار بحث کننده، بسیار جوینده و کنجکاو.

فرهنگ فارسی

بسیار بحث کننده، بسیار جوینده و کنجکاو
( صفت ) بسیار بحث کننده کاوشگر.
نام یکی از صحابه است که در غزوه بدر حضور داشته .

دانشنامه عمومی

بحاث، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان شادگان در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان حسینی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲۵ نفر ( ۳۱خانوار ) بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم