بت شکستن

لغت نامه دهخدا

بت شکستن. [ ب ُ ش ِ ک َت َ ] ( مص مرکب ) کسرالاصنام. شکستن بتها :
دگر به روی کسم دیده بر نمی باشد
خلیل من همه بتهای آزری بشکست.حافظ. || مجازاً، خود رااز قیدی یا امری تعبدی رها کردن :
بت شکن امروز، مشو بت پرست.نظامی.

فرهنگ فارسی

شکستن بت کسر الاصنام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد فال میلادی فال میلادی استخاره کن استخاره کن