مفادات

لغت نامه دهخدا

مفادات. [ م ُ ] ( از ع ، اِمص ) فدیه دادن کسی را از اسیری بازخریدن یا اسیر را با اسیری یا کشتنیی را با کشتنی دیگر بدل کردن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مفاداة. و رجوع به مفاداة شود.
مفاداة. [ م ُ ] ( ع مص ) کسی را از اسیری بازخریدن. ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن ). سر خریدن و سربها دادن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آزاد کردن کسی را و سربهای وی گرفتن. و مبرد گوید: مفاداة آن است که کسی را بازدهی و کسی دیگر بگیری و فِدی ̍، آنکه وی را بخری و گویند هر دو یکی است.فِداء. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مفادات شود.

فرهنگ معین

(مُ ) [ ع . مفادة ] (مص ل . ) نجات دادن ، خلاص کردن .

فرهنگ عمید

سربها دادن و کسی را آزاد کردن، فدیه.

ویکی واژه

مفادة
نجات دادن، خلاص کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال چوب فال چوب فال قهوه فال قهوه فال اعداد فال اعداد