دمنه دانی

لغت نامه دهخدا

دمنه دانی. [ دَ ن َ / ن ِ نی ] ( اِ مرکب ) دمله دانی. لته و کهنه پیچیده ای که در سوراخ تنور گذارند تا بخارآن بیرون نرود. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از آنندراج ) ( از برهان ) ( از انجمن آرا ) :
آن ریش چنان نمی پسندند
صاحب طبعان این زمانی
زیرا که به هیچ کار ناید
الا زِبَرای دمنه دانی.کمال اسماعیل.

فرهنگ فارسی

دمله دانی . لته و کهنه پیچیده که در سوراخ تنور گذارند تا بخار آن بیرون نرود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال جذب فال جذب فال احساس فال احساس فال مارگاریتا فال مارگاریتا