دل رحم

لغت نامه دهخدا

دل رحم. [ دِ رَ ] ( ص مرکب ) دل رحیم. باشفقت. نرم دل. مقابل سخت دل. مقابل سنگدل. آنکه نسبت به دیگران احساس ترحم کند. مهربان. شفیق.

فرهنگ فارسی

( صفت ) انکه نسبت بدیگران احساس ترحم کند مهربان شفیق .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم