لغت نامه دهخدا خراب شده. [ خ َ ش ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) از بین رفته. بیچاره شده : رعیت مظلوم خراب شده و ستم رسیده چه سود داد. ( مجالس سعدی ).