حرف خروج. [ ح َ ف ِ خ ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس گوید: آن است که حرف وصل بدو پیوندد، وآنرا از بهر آن خروج خوانند که شاعر از حرف وصل بواسطه آن تجاوز کرده و بیرون تواند گذشت و چون حروف وصل معلوم است خروج را به امثله حاجت نباشد. ( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 201 ). رجوع به حرف وصل شود.
فرهنگ فارسی
آنستکه حرف وصل بدو بپیوندد و آنرا از بهر خروج خوانند