لغت نامه دهخدا
از بوالعجبی گویی خون دل عاشق را
در گوهراشک خود دلدار همی پوشد.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 500 ).قضا به بوالعجبی تا کی ات نماید لب
به هفت مهره ٔزرین و حقه مینا.خاقانی.این بوالعجبی و چشم بندی
در صنعت سامری ندیدم.سعدی.بوالعجبی های خیالت ببست
چشم خردمندی و فرزانگی.سعدی.پری نهفته رخ و دیو در کرشمه ناز
بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبی است.حافظ.رجوع به بلعجبی شود.