باور کردنی

لغت نامه دهخدا

باور کردنی. [ وَ ک َ دَ ] ( ص لیاقت ) قبول کردنی. پذیرفتنی. درخور باور. درخور قبول. که باور توان کرد. که توان پذیرفت : باور کردنی نیست که مردی از چهل ذرع ارتفاع بیفتد و آسیب نبیند.

فرهنگ عمید

لایق و درخور باور کردن.

فرهنگ فارسی

پذیرفتنی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال شمع فال شمع فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت