لغت نامه دهخدا
علی آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است جزء بخش شهریار شهرستان تهران واقع در 10 هزارگزی جنوب علیشاه عوض. ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل. سکنه آن 229 تن است. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، صیفی باغات و چغندرقند قلمستان است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن از طریق آدران ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
علی آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است کوچک از بخش مرکزی شهرستان محلات واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری محلات و یک هزارگزی شمال راه شوسه محلات به خمین ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر. سکنه آن 40 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
علی آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است کوچک جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین واقع در 12 هزارگزی باختر معلم کلایه و 54 هزارگزی راه عمومی. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر. سکنه آن 218 تن است. آب آن از نهرزرآباد تأمین میشود. محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت ، چادرشب و کرباس و گیوه بافی و چینی سازی است. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
علی آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 33 هزارگزی آوج و 33 هزارگزی خاور راه شوسه.ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل. سکنه آن 716 تن است. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات است. اهالی به زراعت و جاجیم و قالی بافی اشتغال دارند. راه آن مالرو است و از طریق رودخانه بزک میتوان ماشین برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
علی آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است کوچک از بخش خرقان شهرستان ساوه واقع در 17 هزارگزی رازقان و 7هزارگزی راه عمومی. سکنه آن 18 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
علی آباد. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است جزء بخش زرند شهرستان ساوه واقع در 12هزارگزی شمال خاوری زرند و 2هزارگزی راه شوسه. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل. سکنه آن 249 تن. آب آن از قنات شور تأمین میشود. محصول آن پنبه و بادام است. اهالی به زراعت و گله داری و گلیم بافی اشتغال دارند. این ده دارای راه فرعی از پرندک است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).