طیبی

لغت نامه دهخدا

طیبی. [ ] ( اِخ )( الََ... ) نامش حسین بن محمدبن عبداﷲ الطیبی. وی ازعلماء حدیث و تفسیر و بیان بود. ثروتی فراوان از ارث پدر و تجارت به دست آورده و تمامی را بمصارف خیریه رساند بحدی که در پایان عُمر فقیر و نیازمند شد. مردی فروتن و با ارباب بدعت سخت مخالف بود. پیوسته ملازم تعلیم طُلاب بود و نسبت به بینوایان آن طبقه انفاق و احسان میکرد. در استخراج دقائق از کلام حق و سنت پیمبر آیتی بود. وی را ضعف باصره عارض شده بود. از تألیفات وی یکی «التبیان فی المعانی و البیان » است که بطبع نرسیده. دیگر شرح کشاف در تفسیر و شرح مشکاة المشکاة در حدیث است. وفات وی بسال 743 هَ. ق. بوده است. نقل از الدرر الکامنة. ( الاعلام زرکلی ج 1 ص 259 ).
طیبی. ( اِ ) بهشت به لغت هندی. ( منتهی الارب ). طوبی ̍.
طیبی. ( اِخ ) ( الَ... ) احمدبن احمد الطیبی. از فضلاء دمشق بوده. او راست کتابی در «خُطب »، و «مناسک الحج » را بنظم آورده ، دیگر کتابی بنام «المفید» در علم تجوید فراهم آورده است. شغل وی تدریس و وعظو تذکیر بود و از عوائد اوقاف بنی منجک اعاشه میکرد.وفات وی بسال 981 هَ. ق. بوده است. نقل از تراجم الاعیان بورینی که مخطوط است. ( الاعلام زرکلی ج 1 ص 30 ).
طیبی. ( اِخ ) ( الَ... ) محمدبن علی بن عبدالرحمن الطیبی الدمشقی الشافعی ، مُفتی حوران ( 1241-1317 هَ. ق. ). علم فقه را نزد پدر وجد خویش فراگرفت و سپس هم خویش را در فرائض و حساب مصروف و مشغول ساخت ، چندی نیز در ربع و اسطرلاب و اندکی در هندسه کار کرد و مدت زمانی امور فتوی و تقسیم مواریث و آبها در دمشق به امانت وی محول گردید و بسال 1288 هَ. ق. بسمت مفتی حوران منتخب شد. وی را رساله ای است در فن مساحت که بطبع نرسیده. دیگر کتابی بنام خلاصة الترجیع للدین الصحیح که به مصر در مطبعه سنگی چاپ شده است. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1254 ).
طیبی. [ طَی ْ ی ِ ]( ص نسبی ) نسبتی است که به اولاد ابوطیبة عیسی بن سلیمان یکی از محدثین که از امام جعفر صادق علیه السلام و از کرزبن وبرة و سلیمان اعمش روایت دارد، داده شده است و خانواده طیبی عموماً در جرجان مقیم و در آنجا دارای ضیاع و عقار بسیار میباشند. ( انساب سمعانی ).
طیبی. ( ص نسبی ) نسبتی است که به مقیمان شهر طیب که بین واسطو کوره اهواز واقع شده ، میدهند. ( انساب سمعانی ).
طیبی. [ طَی ْ ی ِ ] ( اِخ ) ناحیه ایل طیبی ، از ایلات لیراوی کوه و در شماره نزدیک به دوهزار خانوار باشند و بر چندین تیره قسمت شده اند: اولاد تاج طیب ، تاحسین شاهی ، تارضائی ، تاعین علی ، تاماولی ، تامرادی ، تاویسی ، چارگاهی ، خواجه دزکی ، سل شهر وسماعیلی ، عالی طیب ، قنبری ، گرائی ، گیوه چرمی ناصرطبیب. و این جماعت چندین محل از بلاد شاپور و ناحیه رون را تصرف کرده بنام ناحیه طیبی شهرت داده اند. و این ناحیه طیبی میانه شمال و مشرق بهبهان است. در ازای آن از سه گنبدان تا قلعه رئیسی هشت فرسخ پهنای آن ، از قریه ترو تا المان شش فرسخ و قشلاق زمستانه ایل طیبی در محال بلاد شاپور است و ییلاق آنها از محال رون است. کشت و زرع آنها در بلاد شاپور گندم و جو و پنبه و برنج و کنجد. آبش از رودخانه و چشمه است و قصبه این ناحیه لنده است. ده فرسخ از بلده بهبهان و پنج فرسخ از قصبه ده دشت دور است. ( فارسنامه ناصری ).

فرهنگ فارسی

یکی از طوایف ایل قشقایی فارس که در حوالی سمیرم سکونت دارد و آن مرکب از ۲۵٠ خانوار است .
نسبتی است که باولاد ابوطیبه عپسی ابن سلیمان یکی از محدثین که از امام جعفر صادق علیه السلام و از کرز ابن و بره و سلیمان اعمش روایت دارد داده شده است .

دانشنامه آزاد فارسی

طَیّبی
ایل بزرگ لر، از طوایف لیراوی کوه، از ایلات کهگیلویه، متشکل از ده ها طایفه و تیره ساکن بخش علیای رود مارون. طبق آخرین سرشماری ها جمعیت چادرنشین ایل طیبی بالغ بر ۳,۱۷۰ خانوار بوده است. سردسیر این مردم در ناحیۀ رون و گرمسیر آنان در بلاد شاپور است. مرکز ناحیۀ طیبی قلعۀ لنده بوده که اکنون از بخش های شهرستان کوهکیلویه است. حکومت موروثی ایل طیبی ازجمله سازمان های اجتماعی مقتدر کوهکیلویه به شمار می آمد و نخستین فرد شناخته شدۀ این خاندان رشیدخان نام داشت که در دورۀ کریم خان زند می زیست. فرزندش ابول خان، سبب اقتدار فراوان ایل طیبی شد. محمدخان فرزند ابول خان و پسرش حسین علی خان میراث پدر را حفظ کردند، اما رشد تناقضات اجتماعی در دوره های بعد، سبب تجزیۀ ایل طیبی به دو گروه گرمسیری و سردسیری شد و پس از جدایی این گروه ها حکومت ایل طیبی نیز تجزیه شد. مردم دهستان های طیبی سرحدی و طیبی گرمسیر از طیبی ها هستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم