برمایه

لغت نامه دهخدا

برمایه. [ ب ِ / ب َ ی َ ] ( اِخ ) برمایون. پرمایون. نام گاوی که فریدون را شیر داد. ( از برهان ) :
همان گاو کش نام برمایه بود
ز گاوان ورا برترین پایه بود.فردوسی.یکی گاو برمایه خواهد بدن
جهانجوی را دایه خواهد بدن.فردوسی.کجا نام آن گاو برمایه بود
تو گفتی که بر تنْش پیرایه بود.فردوسی.رجوع به برمایون و پرمایون شود.
برمایه. [ ب َ ی َ / ی ِ ] ( ص مرکب ) مقابل فرومایه. ( یادداشت دهخدا ). رجوع به فرومایه شود.

فرهنگ فارسی

مقابل فرومایه .

دانشنامه آزاد فارسی

بَرمایه
(یا: بَرمایون) در شاهنامه، گاوی که فریدون را در کودکی شیر داده است . تولد فریدون با برمایه هم زمان بود. پوست برمایه مانند پرهای طاووس رنگارنگ (هر مو به رنگی) بود. دانایان و ستاره شناسان با دیدن چنین گاوی بر او گرد آمدند. ضحاک نیز در جست وجوی این گاو برآمد. فرانک ، با کشته شدن شوهرش آبتین از نگهبان مرغزاری که برمایه در آن به سر می برد، خواست که از فریدون نگهداری و با شیر برمایه او را تغذیه کند. فریدون سه سال از شیر برمایه خورد، تا ضحاک از جایگاه او آگاه شد و برمایه را با دیگر چهارپایان آن مرغزار کشت. اما پیش تر، فریدون را مادرش نجات داده بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم