سامد

لغت نامه دهخدا

سامد. [ م ِ ] ( ع ص ) سر دروا دارنده. لهوکننده. سرود گوینده. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) : و انتم سامدون. ( سوره النجم آیه 61 ). بازیگر. ( ملخص اللغات ). || ( اِ ) بازی. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

سر در وادارنده

فرهنگستان زبان و ادب

[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← سامانۀ مدیریت دادگان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تک نیت فال تک نیت