خراص
خراص. [ خ َرْ را ] ( ع ص ) دروغگو. ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). سخت دروغ زن. ( مهذب الاسماء ). کذاب. دروغزن. ج ، خَرّاصون. خَرّاصین. || دیدزن. تخمین زن.
خراص. [ خ ُرْ را ] ( ع اِ ) ج ِ خارص. رجوع به خارص در این لغت نامه شود.
خراص. [ خ ِ ] ( اِخ ) نام موضعی بوده است. ( از معجم البلدان ).
(خَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) دروغ باف ، دروغ - زن .
تخمین زنندۀ وزن و اندازۀ کالا.
(صفت ) دروغ باف دروغ زن ترفند باف .
نام موضعی بوده است
دروغ باف، دروغ - زن.