حفظ عهد

لغت نامه دهخدا

حفظ عهد. [ ح ِ ظِ ع َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نگاه داشتن پیمان. مقابل نقض عهد. || هوالوقوف عند ماحده اﷲ تعالی لعباده فلایفقد حیث ما امرو لایوجد حیث ما ینهی. کذا فی اصطلاحات الصوفیة لکمال الدین ابی الغنائم. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || حفظ عهد ربوبیت عبارتست از اینکه هیچ تمامیت را جز بحق عز اسمه و هیچ نقصان را جز بسوی بندگان منسوب ندانند. کذا فی اصطلاحات الصوفیة. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

نگاهداشتن پیمان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب فال راز فال راز