جهره

لغت نامه دهخدا

( جهرة ) جهرة. [ ج َ رَ ] ( ع اِ ) آشکارا. ( منتهی الارب ). عیان. ( از اقرب الموارد ) : ارنا اﷲ جهرة ؛ ای عیاناً غیرمستتر. ( منتهی الارب ). || ( مص ) آشکارا شدن. ( آنندراج ).
جهره. [ ج َ رَ / رِ ] ( اِ ) بر وزن بهره ، چرخی باشد که جولاهگان به آن ریسمان در ماشوره پیچند. ( برهان ). چرخه که جولاهگان بدان ریسمان در ماسوره کنند و آن ببای فارسی نیز آمده. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). چهره. چرخه. چرخ.

فرهنگ فارسی

بر وزن بهره چرخی باشد که جولاهگان به آن ریسمان درما سوره کنند و آن ببای فارسی نیز آمده .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جَهْرَةً: به وضوح -آشکارا(جهر:ظهور هر چیزی در حد کمال برای یکی ازحواس آدمی)
ریشه کلمه:
جهر (۱۶ بار)
«جَهْرَةً» از مادّه «جِهار» به معنای «آشکار» است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال راز فال راز استخاره کن استخاره کن فال زندگی فال زندگی