گرد و خاک کردن

لغت نامه دهخدا

گرد و خاک کردن. [ گ َ دُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) غبار کردن. گرد افشاندن. || مجازاً برآشفتن. سخن به درشتی گفتن. غضبناک شدن.

فرهنگ معین

(گَ دُ. کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) جار و جنجال به راه انداختن ، قشقرق راه انداختن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - غبار کردن گرد افشاندن . ۲ - بر آشفتن بدرشتی سخن گفتن غضبناک شدن .

ویکی واژه

(عا.)
جار و جنجال به راه انداختن، قشقرق راه انداختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال ای چینگ فال ای چینگ فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت