واپس کردن

لغت نامه دهخدا

واپس کردن. [ پ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در عقب گذاشتن. پس پشت افکندن. اتباع. ( تاج المصادر بیهقی ) : و گفت [ شیخ ابوالحسن خرقانی ] از خویشتن بگذشتی صراط واپس کردی. ( از تذکرةالاولیاء شیخ عطار ).

فرهنگ فارسی

عقب کشیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند