عیال داری

لغت نامه دهخدا

عیال داری. ( حامص مرکب ) عمل عیال دار. نگاهداری اهل و عیال. ( ناظم الاطباء ). || عیالواری. عیالباری. معیل بودن.

فرهنگ فارسی

عمل عیال دار نگاهداری اهل و عیال عیالواری عیالباری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال اوراکل فال اوراکل فال امروز فال امروز فال مارگاریتا فال مارگاریتا