عرق گرفتن

لغت نامه دهخدا

عرق گرفتن. [ ع َ رَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) با قرع و انبیق ، عطر یا جوهر گیاهی را گرفتن ، چنانکه از بیدمشک و کاسنی و شاه تره و غیره. || مرادف عرق چکیدن. ( آنندراج ) :
چون عرق گیرد تو گویی سیل در وادیستی
چون سبق جوید تو گویی باد در صحراستی.میرمعزی ( در تعریف اسب ، از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

با قرع و انبیق عطر یا جوهر گیاهی را گرفتن چنانگه از بیدمشک و کاسنی و شاه تره و غیره مرادف عرق چکیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال اوراکل فال اوراکل فال راز فال راز فال میلادی فال میلادی