خامه زدن

لغت نامه دهخدا

خامه زدن. [ م َ / م ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) قلم را قط زدن. ( غیاث اللغات ). کنایه از خامه تراشیدن. ( آنندراج ) :
نه چون خام کاری که مستی کند
بخامه زدن خام دستی کند.نظامی.خامه مزن سوختن عامه را
آلت تزویر مکن خامه را.امیرخسرو ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

قلم را قط زدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم