اشراف صدر اسلام

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اشراف صدر اسلام (قرآن). اشراف و کافران صدر اسلام دعوت و رسالت پیامبر اکرم را رد نموده و دعوت ایشان را تعبیر به سحر ، کذب و بدعت می نمودند.
اشراف مکه ، درباره ناشناخته بودن دعوت های توحیدی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلّم ادعاهای کذب می کردند.و انطـلق الملامنهم ان امشوا واصبروا علی ءالهتکم..(و بزرگانشان روان شدند (و گفتند) بروید و بر خدایان خود ایستادگی نمایید که این امر قطعا هدف (ما)ست.) ما سمعنا بهـذا فی الملة الاخرة..(از طرفی این (مطلب) را در آیین اخیر (عیسوی هم) نشنیده ایم این (ادعا) جز دروغ بافی نیست.) علامه طباطبایی فرمودند: منظورشان از (ملت آخرت) مذهبی است که سایر ملل و امتهای معاصر و یا قریب به عصر آن روز عرب به آن مذهب متدین بودند، در مقابل مذهبهای اولی که امم گذشته متدین به آن بوده اند، گویا خواسته اند بگویند: این دینی نیست که تمام اهل دنیا آن را به عنوان آخرین دین بپذیرند، بلکه از همان افسانه های قدیمی است .
ارتجاع
اشراف صدر اسلام انسانهایی مرتجع و واپس گرا در برابر معارف حقه الهی که از طرف پیامبر بر آنان عرضه شده بود، بودند.حتی اذا اخذنا مترفیهم بالعذاب اذا هم یجـئرون (تا وقتی خوشگذرانان آنها را به عذاب گرفتار ساختیم بناگاه به زاری درمی آیند.) قد کانت ءایـتی تتلی علیکم فکنتم علی اعقـبکم تنکصون (در حقیقت آیات من بر شما خوانده می شد و شما بودید که همواره به قهقرا می رفتید.)
ملاک ارزش گذاری
از طبقه اشراف بودن، ملاک ارزشمندی برای احراز مقام رسالت الهی از دیدگاه اشراف مکه بود. بل متعت هـؤلاء وءاباءهم حتی جاءهم الحق ورسول مبین (بلکه اینان و پدرانشان را برخوداری دادم تا حقیقت و فرستاده ای آشکار به سویشان آمد.) ولما جاءهم الحق قالوا هـذا سحر..(و چون حقیقت به سویشان آمد گفتند این افسونی است و ما منکر آنیم.) وقالوا لولا نزل هـذا القرءان علی رجل من القریتین عظیم (و گفتند چرا این قرآن بر مردی بزرگ از (آن) دو شهر فرود نیامده است.)
استکبار آنها
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم