اسپ دار

لغت نامه دهخدا

اسپ دار. [ اَ ] ( نف مرکب ) نگهدارنده اسب. مهتر :
و بستور پور زریر سوار
ز خیمه خرامید زی اسپ دار.دقیقی.بخواستش از آن اسپ دار پدر
نهاد از بر او یکی زین زر.دقیقی.|| فرمانده لشکر. سردار سپاه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دارند. اسب صاحب اسب نگاهبان وپرورشگر اسب اسپ دار . ۲ - فرمانده لشکر سردار سپاه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم