اسپ دار. [ اَ ] ( نف مرکب ) نگهدارنده اسب. مهتر : و بستور پور زریر سوار ز خیمه خرامید زی اسپ دار.دقیقی.بخواستش از آن اسپ دار پدر نهاد از بر او یکی زین زر.دقیقی.|| فرمانده لشکر. سردار سپاه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - دارند. اسب صاحب اسب نگاهبان وپرورشگر اسب اسپ دار . ۲ - فرمانده لشکر سردار سپاه .