دانشنامه اسلامی
وی در راه طلب دانش، از محضر عالمان مغرب و اندلس چون ابوذر خُشَنی، ابوالحسن ابن نقرات، ابوجعفر ابن یحیی خطیب، ابوبکر ابن خلف موّاق، قاضی ابوجعفر ابن مضاء و بیش از همه از ابوعبدالله ابن فخار بهره برد.
در منابع رجالی بر وسعت آگاهی او در فنون حدیث چون رجال و علل تکیه شده و از او به عنوان نقادی چیره دست در این فن سخن رفته است. او نه تنها در مراکش، بلکه هنگامی که در عدوه نیز مستقر بود، به تعلیم دانش می پرداخت. از جمله شاگردان وی، قاضی ابوعبدالله ابن عیاض است که از او حدیث شنید و ابن مسدی از وی اجازه روایت گرفت.
وی در مراکش، مقر حکومت موحدون، به عنوان شیخ الشیوخ شناخته می شد و چنان که گفته شده است، با نفوذ در دربار موحدون به جاه و ثروت دست یافت. مدتی نیز به قضا اشتغال داشت، ولی در گیرودار پریشانی های سیاسی دولت موحدون، مورد هتک حرمت قرار گرفت. به دنبال وفات المستنصر در 12 ذیحجه 620 و جدال شدید میان سران و موحدون بر سر حکومت در نیمه اول621ق، به ناچار مراکش را به طور موقت ترک کرد، اما چندی بعد به آن جا بازگشت و به قضای شهر سجلماسه منصوب گردید و با این که هنوز وضع متزلزلی داشت تا هنگام مرگ در این سمت باقی بود.
تألیف مهم او «الوهم و الایهام الواقعین فی کتاب الاحکام» است که نقدی می باشد بر کتاب «الاحکام الکبری» از ابن خراط.
کار او در «الوهم و الایهام» پس از وی توسط محمد بن یحیی ابن مواق در کتاب «المآخذ الحفال السامیة» و سپس توسط ابن رُشید سبتی دنبال گردید و محمد بن عبدالملک مراکشی این دو اثر ابن قطان و ابن مواق را در کتابی تلفیق نمود. به گفته غبرینی کتاب الوهم و الایهام از همان سده 7ق13/م به مشرق نیز رسیده و مورد توجه مؤلفان واقع شده است.