لغت نامه دهخدا تمام کمال. [ ت َ ک َ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) تمام و کمال. بی کم و کاست. کاملاً بی نقص و کاستی : بدهی خود را تمام کمال پرداخت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به تمام و دیگر ترکیبهای آن شود.