اخبار الدوله العباسیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] کتاب به زبان عربی نوشته شده و در سال 1971م، به کوشش عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبى در بغداد منتشر شده است.
این اثر، بى گمان یکى از مهم ترین نوشته های برجای مانده از سده های نخستین هجری درباره عباسیان و به ویژه اخبار مربوط به دعوت عباسى است. مى توان گفت از زمان انتشار این کتاب، بسیاری از زوایای تاریک آن دوران روشن شده و محققان، جزئیات اخبار آن را بررسى کرده اند.
کتاب با مقدمه عبدالعزیز دوری آغاز و مطالب در اصل، در دو بخش تنظیم شده است.
در مقدمه، ضمن اشاره به برخی از ویژگی های کتاب، تحقیقی پیرامون مؤلف، صورت گرفته است.
در بخش نخست کتاب به عباس و فرزندان او پرداخته شده است و بخش دوم - که تا حدود بسیاری از حیث سیاق تألیف از بخش نخست جداست - به چگونگى آغاز و ادامه دعوت عباسیان تا براندازی امویان اختصاص یافته است. در بخش نخست، در عنوان بندی، نظم بیشتری به چشم مى خورد. پس از ذکر مرگ عباس بن عبدالمطلب، نخست به معرفى اجمالى فرزندان او پرداخته شده و سپس بر اساس مآخذ و گفته های گوناگون، به طور نامنظم، زندگى و مناقب ایشان شرح داده شده است. نویسنده پس از شرح احوالى از محمد بن على، به روایات «انتقال وصایت» پرداخته است و بخش دوم کتاب از همین جا آغاز مى شود. در واقع چنین به نظر مى رسد که مؤلف، بخش نخست را از جای های گوناگون جمع کرده و به بخش دوم - که بیشتر مقصود او آوردن آن اخبار بوده است - افزوده، تا کتابى در اخبار عباسیان فراهم کرده باشد. ازاین رو روایات بخش نخست اهمیتى بیشتر از بخش دوم ندارد و تنها از جهت اسناد به کار مى آید.
کتاب از حیث منابع و اسناد، مجموعه آشفته ای است و مؤلف – دستکم تا آنجا که در نسخه موجود دیده مى شود - نظم خاصى در ارجاع و ذکر منابع نداشته و به نقل کامل اسناد در صدر اخبار نپرداخته است. این موضوع برای مؤلف گویا چندان ضرورتى نداشته است. نویسنده گاه روایت را از کتابى برگرفته و بدون نام بردن از کتاب و گاه مؤلف، تنها سلسله سند روایت را آورده است. ازاین رو سرتاسر کتاب مملو از اسنادی است که راوی آن، گاه به سده اول و گاه به دوم و سوم مى رسد و البته هیچیک از سده 4ق، پایین تر نمى آید؛ مثلاً سلسله اسناد او در صدر یک خبر این است: «سفیان بن عُیینة عن عبدالله بن یزید»، یا: «سلیمان بن حرب عن حَمّاد بن سلمة». در برخى مواضع او تنها به ذکر نام مؤلف مآخذ مورد استناد خود بسنده کرده است؛ مثلاً «العَنَزی قال...»، «أحمد بن یحیى بن جابر قال...» و «عمر بن شَبَّة قال...». درهمریختگى اسناد در صدر اخبار که بعید است از تصرفات کاتب نسخه باشد، نشان مى دهد که مؤلف کتاب یک محدث یا حتى اخباری حرفه ای نبوده است و این امر تا حدودی مى تواند یکى از راه های شناختن مؤلف باشد. بااین همه، از آنجا که اسناد کتاب گاهى به مؤلفان و محدثان و اخباریان بزرگ سده 3ق و گاه پیش از آن، منتهى مى شود، همچون ابن شبّه، عباس بن محمد دوری، احمد بن یحیى بلاذری، عباس بن هشام کلبى و محمد بن هیثم بن عدی، دوری حدس زده است که کتاب در نیمه دوم سده 3ق، نوشته شده است و مى تواند از تنها مؤلف شناخته شده این دوره - به گمان دوری - که تألیفى هم مشابه با موضوع این کتاب بدو منسوب کرده اند، یعنى محمد بن صالح بن مهران، مشهور به ابن نطّاح، مؤلف اثری با عنوان «کتاب (یا أخبار) الدولة العباسیة» باشد. دوری خود به این نکته توجه داده است که اینک کتاب ابن نطّاح در دست نیست و منقولات از آن در آثار برجایمانده از دیگران نیز چندان نیست که بتوان میان آن و نسخه موجود مقایسه ای انجام داد. گرچه مستندات وی برای انتساب این نسخه به ابن نطّاح کافى نیست، بااینهمه، او نظر خود را در باب مؤلف، دوباره در مقدمه کتاب «أخبار الدولة العباسیة» تکرار کرده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم