مسومین

لغت نامه دهخدا

مسومین. [ م ُ س َوْ وِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مسوّم ( در حالت نصبی و جری ). رجوع به مسوم شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُسَوِّمِینَ: نشاندارها
ریشه کلمه:
سوم (۱۵ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم