ماکد

لغت نامه دهخدا

ماکد. [ ک ِ ] ( ع ص ) اقامت کننده در جایی و مؤنث آن ماکدة. ( از اقرب الموارد ). || آنکه پیوسته بر یک قرار بماند و گویند ماء ماکد، آبی که بر یک قرار ماند، و دَرّ ماکد، شیری که پیوسته بر یک قرار باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). در ماکد، شیر که پیوسته بر یک قرار ماند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

اقامت کننده در جایی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال چای فال چای فال جذب فال جذب