عو

لغت نامه دهخدا

عو. [ ع َ / عُو ] ( اِ صوت ) آواز و بانگ و صدا و فریاد باشد، مطلقاً. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). بانگ تیز. فریاد سخت. ( صحاح الفرس ) :
فتاده عو طبل طغرل برابر
گریزان ز بانگ سواران هزبر .اسدی.ظاهراً مصحف غو است. رجوع به غو و غیو شود.
عو. [ ع َ ] ( ع اِ صوت ) کلمه ای است که بدان بز را زجر کنند و رانند. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ). عا. عاء. عای. ( لسان العرب ).

فرهنگ فارسی

کلمه ایست که بدان بز را زجر کنند و رانند عا عائ عای
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال تماس فال تماس فال اعداد فال اعداد