سیاه جامگان

لغت نامه دهخدا

سیاه جامگان. [ م َ / م ِ ] ( اِخ )عباسیان. مقابل سپیدجامگان. رجوع به عباسیان شود.

فرهنگ فارسی

عباسیان مقابل سپید جامگان

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: مُسَوّده) لقب پیروان و یاران ابومسلم خراسانی. اینان به پیشوایی ابومسلم در خراسان برای روی کار آمدن عباسیان بر امویان خروج کردند و چون در جنگ با بنی امیه عَلَم های سیاه برافراشتند و جامۀ سیاه بر تن کردند و سلاحی چوبی به رنگ سیاه با نام کافرکوب (← خَشَبیه) در دست داشتند، به سیاه جامگان معروف شدند. دربارۀ اصل و منشاء عَلَم و جامۀ سیاه، که شعار و کسوت عباسیان بوده، نظرها مختلف است، اما بنابر مشهور، عَلَم سیاه آنان نمادی است از عَلَم پیامبر اسلام (ص) که سیاه بود. نیز ← ابومسلمیه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
بعضی در سوگ عزیزان لباس سیاه می پوشند. لباس سیاه پوشنیدن مکروه است، مگر در عزای ابا عبدالله الحسین علیه السلام. ابومسلم خراسانی، لباس سیاه می پوشید تا هم با بنی امیه مخالفت کرده باشد، هم در دید بیننده هیبت یابد.
سیاه جامگان (مسوده)، سپاه ابومسلم خراسانی بودند که لباس مشکی را در عزای شهدای کربلا و زید بن علی و یحیی بن زید می پوشیدند. کسانی هم در عالم رؤیا، رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرالمومنین علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دیده اند که در عاشورا و سوگ امام حسین علیه السلام لباس سیاه می پوشیدند.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم