سه تو

لغت نامه دهخدا

سه تو. [ س ِ ] ( ص مرکب ) سه طبقه ، در جامه و کاغذ و امثال آن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || قسمی درهم نبهره و معرب آن ستوق است. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. (موسیقی ) = سه تار
۲. (صفت ) ‹ستو› مسکوک مسی که روی آن آب طلا یا نقره داده باشند، پول قلب.

فرهنگ فارسی

سه طبقه در جامه و کاغذ و امثال آن قسمی در هم نبهره و معرب آن ستوق است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال پی ام سی فال پی ام سی فال سنجش فال سنجش