سلن

لغت نامه دهخدا

سلن. [ س ُ ل ُ ] ( اِخ ) رجوع به سولون شود.

فرهنگ فارسی

یکی از قانون گذاران آتن واز حکمای سبعه یونانی ( و. ۶۴٠- ف.۵۵۸ ق .م ). مردم آتن اصلاحات عمومی و ضروری را بعهده دانشمند ترین مرد شهر خود سولون واگذاستند . سولون نه تنها مردی دانا و آزموده وخوش ذوق بود بلکه در جنگ نیز پشت کار و همت نشان میداد او طبع شعر هم داشت و بهمین جهت یونانیان او را مهبط الهام خداوندان میدانستند . اصلاحات وی بسیار بود از: اداره حکومت شهر اصلاح امور قضایی ایجاد محکمه ای که اعضای آن بقید قرعه از میان همه مردمی که از حقوق اجتماعی بهره میبردند انتخاب میشدند انتحاب میشدند ( بدین ترتیب سازمانی آزاد بوجود آورد ) .

فرهنگ اسم ها

اسم: سلن (دختر) (یونانی) (تلفظ: selen) (فارسی: سِلن) (انگلیسی: selen)
معنی: خدای ماه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ فال چوب فال چوب فال تک نیت فال تک نیت