لغت نامه دهخدا
ز دریادلی شاه دریاشکوه
نوازش بسی کرد با آن گروه.نظامی.آب رخ مرد ز دریادلیست
حاصل درویش ز بی حاصلی است.خواجو.|| دلیری. شجاعت : و صیت حدیث دریادلی و زبردستی ایشان بر روی زمین منتشر. ( ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 31 ). || کنایه از پاکی با استقلال مزاج و صبر در شداید. ( از لغت محلی شوشتر خطی ).