خاصان

لغت نامه دهخدا

خاصان. [ خاص ْ صا ] ( اِ ) جمع فارسی خاص که ضد عام است :
همت خاصان و دل عامیان.نظامی.که خاصان در این ره فرس رانده اند
بلا احصی از تک فرو مانده اند.سعدی ( از آنندراج ).چرا نزدیکترنیائی تا بحلقه خاصانت در آرد و از بندگان مخلصت شمارد. ( گلستان سعدی ). شنیدم که سحرگاهی با تنی چند از خاصان ببالین قاضی فراز آمد. ( گلستان سعدی ).

فرهنگ فارسی

جمع فارسی خاص که ضد عام است .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم