لغت نامه دهخدا
قلم بیگانه بود از دست گوهربار او لیکن
قدم پیمانه نطق جهان پیمای او آمد.خاقانی.جهان پیمایش از گیتی نوردی
گرو برده ز چرخ لاجوردی.نظامی.دوستان عیب کنندم که نبودی هشیار
تا فرورفت بگل پای جهان پیمایت.سعدی.یاد باد آنکه نگارم چو کمر بربستی
در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود.حافظ.