پر هما
جمله سازی با پر هما
جز خط دل سیاه که آن زلف راشکست بال و پر هما نشکسته است هیچ کس
چو بخت نیست به اقبالت اشتلم چه بلاست ز رشک سایه نباید پر هما کندن
حرص مقلد آخر محروم عافیت ماند بالین راحت از خلق فکر پر هما برد
اگر که پر هما نیست زلف تو از چیست به فرق هر که زندسایه پادشاه شود
عریان تنی عارف معنی جمال اوست فر هما بماند و، پر هما رود
به فرق ما اگرش ناگهان گذار افتد چو گرد سایه ز بال و پر هما ریزد