نامیده
فرهنگ فارسی
جمله سازی با نامیده
نیز گویند، آن را از آن روز جمعه نامیده اند که مردمان در آن روز بهر نماز گرد شوند.
شیخ زد طعنه که آشفته سگ کوی علیست شُکر شد نامیده بر نامی که من میخواستم
از سیم یکی خرمن بنهفته به پیراهن نامیده مر او را تن، از بیم گدایانش
راحت آبادی که مردم جنتش نامیدهاند بیتکلف این سخن غیر از لب نگشوده نیست
جمله را دیوانه نامیدم، چو بگشودند در گر بدست، ایشان بدین نامم چرا نامیدهاند
بار اندوه فنا را زندگی نامیدهایم شمع جای سر بریدن میکشد بر گردنش