لغت نامه دهخدا
ز آن پیش که من درآیم از پای
در خانه خویش گرم کن جای.نظامی ( از ضیا ).از آن سرد آمد این کاخ دلاویز
که تا جا گرم کردی گویدت خیز.نظامی ( از ضیا ).ایام چون فتیله داغم تمام سوخت
تا هم چو شمع پیش تو جا گرم کرده ام.میلی ( از آنندراج ).گرد دل گردم که بازار وفا را گرم کرد
آنقدر بنشست در آتش که جا را گرم کرد.باقر کاشی ( از آنندراج ).رجوع به جای گرم داشتن شود.