تنقید
فرهنگ عمید
۲. تمیز دادن عیوب و محاسن کلام.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) جمع:تنقیدات . توضیح این کلمه که در فارسی متداول گردیده در عربی نیامده و استعمال آنرا غیر فصیح دانند .
ماخوذ از تازی بمعنی تنقاد و انتقاد که بواسطه عمل اماله تقید می گویند مانند اعنماد و اعتمید و کتاب و کتیب .