تعید

لغت نامه دهخدا

تعید. [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] ( ع مص ) چشم زخم رسانیدن و سخت مبالغه نمودن در چشم زخم رسانیدن : تعید العاین بالمعیون. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || و تعیدت المراءة اذا اندرات بلسانها علی ضراتها و حرکت یدیها. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ای خرجت فجاءة بلسانها علی ضراتها و حرکت یدیها؛ یعنی ناگهان درآمد آن زن به بدگویی بر بنانجهای خود در حالی که تکان میداد دستهای خود را. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

چشم زخم رسانیدن و سخت مبالغه نمودن در چشم زخم رسانیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه