تارین

لغت نامه دهخدا

تارین. ( ص ) تیره و تاریک. ( برهان ) ( آنندراج ). تاریک. ( فرهنگ جهانگیری ) :
ای خواجه من جام میم چون سینه را غمگین کنم ؟
شمع و چراغ خانه ام چون خانه را تارین کنم ؟مولوی ( از فرهنگ جهانگیری ).رجوع به تار، تاری ، تاریک ، تاریکی شود. || ( اِ ) تاری را نیز گویند که آب درخت تار است. ( برهان ) ( آنندراج ). آبی باشد که از درخت تار حاصل شود و آن شربتی باشد که نشأه باده در سر آورد. ( فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ عمید

= تار۴
= تاریک: ای خواجه من جام می ام چون سینه را غمگین کنم؟ / شمع و چراغ خانه ام چون خانه را تارین کنم؟ (مولوی: لغت نامه: تارین ).

فرهنگ فارسی

تیره و تاریک تاریک .

دانشنامه عمومی

تارین ( به عربی: تارین ) یک روستا در سوریه است که در استان حمص واقع شده است. تارین ۱٬۵۸۵ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم