لغت نامه دهخدا
بکت. [ ب ُ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش سروستان شهرستان شیراز. سکنه آن 354 تن. آب از قنات و چاه. محصول آنجا غلات ، تنباکو، صیفی. شغل اهالی آن زراعت و قالی بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
بکة. [ ب َک ْ ک َ ] ( اِخ )مکه معظمه ، یا آنچه مابین دو کوه مکه است ، یا موضعبیت ، یا طوافگاه آن بدان جهت که ازدحام مردم در آن میشود یا گردن جباران را می شکند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). یکی از نامهای مکه مکرمه است نظربه روایت ، این نام مخصوص وسط شهر و حرم شریف بوده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ). نام قدیمی مکه معظمه. ( غیاث ) ( آنندراج ). اندرون مکه. ( ترجمان علامه جرجانی ص 27 ) ( مهذب الاسماء ). ام القری. نام بطن مکه و از این رو بدین نام خوانده شده که مردم در آنجا ازدحام می کردند یا گردن جباران را می شکند. ( از اقرب الموارد ).
بکة. [ ب َک ْ ک َ ] ( ع مص ) دریدن و پاره پاره کردن و ریزه ریزه نمودن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || مزاحمت کردن و رنجاندن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || نرمی کردن و رحم نمودن با کسی ، از اضداد است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بازداشتن نخوت کسی را و پست گردانیدن او را و برانداختن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || شکستن گردن کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || حاجتمند شدن. || سخت بدن گردیدن از دلاوری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || در مشقت انداختن زن را بجماع. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). در مشقت انداختن. ( آنندراج ). || فراهم و مزدحم ساختن خران و جز آنها را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).