بدقدم

لغت نامه دهخدا

بدقدم. [ ب َ ق َ دَ ] ( ص مرکب ) شوم قدم. ( آنندراج ). بدشگون. بدفال. ( ناظم الاطباء ). نامبارک پی. شوم پی. مقابل ، خوش قدم ( مبارک پی ). فرخ قدم. ( یادداشت مؤلف ) :
بدقدم مانند طاوس است در کیشم همای
بس که دیدم دولت ایام را بی اعتبار.اثر ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، شوم، سبزپا.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه قدمش نامبارک باشد شوم نامبارک بدیمن مقابل خوشقدم .
شوم قدم بد شگون .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم