گوره خر

لغت نامه دهخدا

گوره خر. [ رَ / رِ خ َ ] ( اِ مرکب ) همان گورخر که گذشت. ( آنندراج ). گور : و گوره خر از پیش او بگریخت ، روی در بیابان نهاد. ( سندبادنامه ص 137 ). رجوع به گور و گورخر شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گورخر : چون نزدیک گوره خر آمد خر گوری دید سپید بر مثال نقره ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال لنورماند فال لنورماند فال شمع فال شمع فال رابطه فال رابطه