کم گشتن

لغت نامه دهخدا

کم گشتن. [ ک َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) کم گردیدن. کم شدن :
کم نخواهد گشت دریا زین کرم
از کرم دریا نگردد بیش کم.مولوی.ز قدر و شوکت سلطان نگشت چیزی کم
ز التفات به مهمان سرای دهقانی.( گلستان ).به مرگ خواجه فلان هیچ کم نگشت جهان
که قایم است مقامش نتیجه قابل.سعدی.و رجوع به کم شدن و کم گردیدن شود.

فرهنگ فارسی

کم گردیدن . کم شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم